دانلود نمونه سوالات پیام نور تمامی رشته ها نوک مدادم به ته رسیده و دیوار اتاقم دیگر جایی برای شمردن روزهای بی تو بودن ندارد.یوسف زهرا نمیخواهی بیایی ؟؟؟
| ||
|
فلسفه عاشورا كليات انگيزه اصلي و اصيل از اقدام به اين قيام بيبديل چه بوده است؟ براي جواب به اين سوال نگارنده نظريهاي مطرح نكرده است بلكه درصدد برآمده است با طرح مسأله به جستجوي پاسخها و راهحلهاي انديشمندان مسلمان بپردازد و با تبيين نظريات ايشان، گامي در جهت شناساندن قيام عاشورا و تنوير اذهان در تحليل درست و همهجانبه از آن بردارد. كتاب براي انجام اين كار رهيافتهاي مختلف علما را مورد بررسي قرار داده و محتاطانه رهيافتهاي ارجح را مطرح ميكند ولي با اين حال قضاوتهاي نهايي را برعهده خوانندگان ميگذارد. پس از طرح مسئله، پيشينه تحقيق مطرح ميشود. همانطور كه قبلاً نيز اشاره شد تاكنون كتابي منتشر نشده است كه حاوي نظريات مختلف گروه انديشمندان درباره قيام عاشورا باشد البته در مورد عاشورا كتب فراواني نگاشته شده است و در تعدادي از آنها علاوه بر رهيافت نويسنده، به برخي از رهيافتهاي ديگر نيز اشاره شده است؛ از جمله اين آثار كتاب «حسين بن علي عليهالسلام را بهتر بشناسيم» نوشته آيتالله يزدي است كه در بخشي از آن به برخي نظريات ديگر بويژه نظريات منفي مستشرقان اشاره شده است. مقاله صالحي نجفآبادي در كنگره امام خميني(ره)، تحت عنوان تطبيق قيام امام حسين عليهالسلام با موازين فقهي حاوي نظريات مطروحه در اين باب و تطبيق اين نظريات ميباشد. اما فقط دو نگرش كلي، «قيام براي حكومت» و «قيام براي تعبد و رسيدن به شهادت» در آن مورد بحث واقع شده است همچنين در كتاب «بررسي و تحقيق پيرامون نهضت حسيني» نوشته سيدعلي فرخي اشاراتي به برخي رويكردهاي مختلف درباره عاشورا شده است ولي هيچكدام از موارد فوق به صورت مبسوط و تفصيلي و بوسيله روشهاي علمي تدوين نشدهاند و در بر دارنده هدف مولف اين كتاب نيستند.در پايان مولف نظر خود را در اين باب چنين بيان ميكند كه هدف امام عليهالسلام در قيام خونينش همانا اصلاح دين، احياي آن و بازگرداندن جامعه به اصول اوليه اسلام است. نظريات سياسي و حكومتي در اين فصل نظريات كساني كه به عاشورا از منظر جامعهشناسي نظر كردهاند و هدف اصلي قيام را حكومتخواهي براي انجام اصلاحات در دين و امور جامعه دانستهاند بررسي شده است. نويسنده توضيح دو نكته مهم را براي درك بيشتر نظريات گروه فوقالذكر ضروري ديده است: 1- ضرورت حفظ تعادل جوانب گوناگون دين از طريق حفظ نظم سياسي جامعه مؤلف نظريات حكومتي در مورد عاشورا را بر دو دسته تقسيم كرده است: 1-ديدگاهي كه در آن اعتقاد به براندازي اصل حكومت و جايگزين كردن حكومتي مبتني بر عدل و داد است. از اين گروه ميتوان به سيدمرتضي، شيخ مفيد و امام خميني(ره) اشاره كرد. اولين انديشمندي كه مولف نظريه او را بررسي ميكند سيد مرتضي علمالهدي است. از ديدگاه وي چون شرايط پيروزي براي امام مهيا ميشود اقدام به قيام ميكند تا از طريق دستيابي به حكومت و اجراي صحيح احكام اسلامي هم به بشريت خدمت كند و هم دين جدش را اصلاح نمايد. نظريه ابنخلدون مبتني بر نظريه عصبيت وي ميباشد. وي با آنك تمام شرايط رهبري را در امام حسين عليهالسلام ميبيند ولي علت ناكامي قيام وي را بياعتنايي به عصبيت قومي و عدم برخورداري از شوكت و نفوذ اجتماعي ميداند. هبهالدين شهرستاني، طه حسين، شيخ علايلي، امام خميني(ره)، سيدهادي مدرسي، علامه عسكري و صالحي نجفآبادي انديشمندان ديگري هستند كه نظريات سياسي- حكومتي آنها در اين فصل مورد بررسي قرار گرفته است. با اشاره كوتاهي به نظريه امام خميني(ره) اين فصل را پشت سر ميگذاريم. امام(ره) معتقدند كه امام حسين عليهالسلام اساساً براي اين قيام كردند كه حكومت را بدست آوردند و با استفاده از آن اصلاحات بنيادي را پيريزي كنند و به اهميت عدالت و نقش آن در تشكيل حكومت اسلامي از سوي امام حسين عليهالسلام تاكيد فراوان دارند. نظريات اجتماعي كساني كه تحليل جامعهشناختي از اين قيام دارند بدنبال دستيابي به مواردي هستند كه بتوانند از قضيه عاشورا استفاده كاربردي برده و آن را راهنما و راهگشاي زندگي مسلمانان قرار دهند. در متون جامعهشناسي، دين يك نهاد اجتماعي محسوب ميشود كه يكي از كاركردهاي اساسي آن دادن معنايي از اجتماع به جامعه و تحكيم روابط اجتماعي است. با عنايت به اين رهيافت است كه عاشورا در تحول بخشيدن به حركتها و انسجام دادن به جوامع كارگشا ميشود .(همچون تاثير آن بر جوامع شيعي در طول تاريخ) در اين فصل نگارنده نظريات ابوعلم، جلال الدين همايي، خالد مجد خالد، سيد محسن امين، سيد حسين محمد جعفري هندي، دكتر شريعتي، شهيد مطهري و شيخ محمد شمسالدين را مورد بررسي قرار ميدهد كه ما به خلاصهاي از نظريات دكتر شريعتي بسنده ميكنيم. نظريه وي را در حوزه جامعهشناختي ميتوان ابزاري و ايدئولوژيكي دانست چه او بدان قصد به عاشورا پرداخته است كه آن را وسيله دميدن روح انقلاب در كالبد مردم ايران و حتي جهان اسلام قرار دهد تا از آن طريق به دين رنگ اجتماعي بزند، آن را پويا سازد و مردم را بدان وسيله به پويايي و تحرك وادارد. دكتر شريعتي دو اصل را ارائه ميدهد كه مدعي است بدون توجه به آنها نميتوان درك درستي از اصل وراثت، وي حسين عليهالسلام را وارث رسالتي ميداند كه خداوند براي بندگان صالح خود از آدم عليهالسلام تا خودش در نظر گرفته است.1- عاشورا بدست آورد 2- درك مفهوم شهادت. شريعتي شهادت را آميزهاي از يك عشق گذرا و يك حكمت عميق و پيچيده ميداند و وسيلهاي كه اگر در اختيار كسي قرار گيرد و شرايط مناسب فراهم گردد ميتواند بهرههاي زيادي از آن ببرد. نظريات تاريخي- قومي در تحليل عاشورا به بررسي ريشههاي اصلي اختلاف خاندان بنيهاشم و بنياميه پرداختند. از اين ديدگاه فرزند بنياميه و هاشم به هيچوجه با هم صلح نكردند و فقط مدت كوتاهي با ظهور پيامبر صليالله عليه و آله اين اختلاف به ظاهر فروكش كرد. در اين نگرش مدارك اصلي اسناد تاريخي هستند و به متون ديني پرداخته نميشود. قضاوت اكثريت كساني كه از اين منظر به قيام عاشورا پرداختهاند اين است كه اختلاف اين دو در پيروي گروه اول از حق و حقانيت و حاكميت دين و باطل دانستن دين از سوي گروه ديگر بوده است كه در آن صورت انگيزه و فلسفه قيام اباعبدالله در واقع احياي حق و امحاي باطل محسوب ميشود. از جمله كساني كه از اين منظر به حادثه كربلا نگريستهاند ميتوان به عباس محمود عقاد (استاد ادبيات عرب در مصر) و دكتر شهيدي اشاره كرد. نظريات عرفاني در اين فصل ديدگاه عرفا در مورد واقعه عاشورا مورد برسي قرار ميگيرد. غالباً عارفان از چشم خدا به دنيا مينگرند و از اين جهت جز زيبايي در پديدههاي عالم و جز امتحان الهي در وقايع مربوط به انسانها چيزي احساس نميكنند. عارف صحنه هستي را تجليگاه ظهور الهي ميداند و از وسيلهاي استفاده ميكند تا به تماشاي حضور الهي بپردازد و فارغ از همه چيز در فكر و انديشه وصال با حق تعالي است. او بهترين راه وصل و لقا را شهادت ميداند چرا كه پسنديده جانان است. امام حسين عليهالسلام نيز در موقعيتي قرار گرفتند كه بهترين نوع مرگ برايشان فراهم شد و همواره در طول حركت شكرگزار اين نعمت الهي بودند. از جمله كساني كه عاشورا را از منظر عرفاني مورد ارزيابي قرار داده و با اين كار شاهدي چون عاشورا براي حقانيت طريقت خود ارائه كردهاند ميتوان به سنايي غزنوي، سيدبنطاوس، اقبال لاهوري و عمان ساماني اشاره كرد. نظريات اسطورهاي برخي از كساني كه تحقيقاتشان به نوعي با اسطوره مرتبط ميباشد معتقدند كه اسطورههاي ايراني، فرهنگ تشيع را بستر مناسبي براي ادامه و استمرار حيات خود يافتهاند. از منظر ايشان در ايران باستان و بينالنهرين هم مفهوم «شهيد» وجود داشته است. در بينالنهرين قبل از حلول سال نو «رموزي» خداي شهيدشونده به شهادت ميرسد و باعث قطع آبها ميشود و در چهره اجتماع عزاداري دهروزه را باعث ميشود. يك نقطهاشتراك بين اين دو ماجرا به چشم ميخورد؛ اينكه وقتي خدايان بهناحق كشته ميشوند بستر توجه به امور ماورايي فراهم ميشود كه همين موضوع منجر به تقرب آنان به معبودهاي خود ميگردد. همچنين تاثير فرهنگ مسيحي بر نظريات اسطورهاي كاملاً مشهود است. زيرا در مسيحيت نيز نگرش اسطورهاي به شهيد (عيسي) حول محور نجاتبخشي و رستگاري در آخرت دور ميزند. از اين ديدگاه امام حسين عليهالسلام جاي مسيح را در فرهنگ اسلامي پر ميكند. مولف در تحليل اين نظريه چند نكته را متذكر ميشود: يكي آنكه ماجراي عاشورا مستند به اسناد تاريخي است پس نميتوان در اصل آن خدشه وارد كرد. البته ممكن است شيعيان در برگزاري آيينهاي عاشورا از مراسم عزاداري بينالنهرين تاثير پذيرفته باشند. نكته ديگر اين است كه رويكرد اسطورهاي به عاشورا مانع از الگوپذيري سياسي، اجتماعي و ديني براي مردم است و موجب ميشود كه از نگاه ماورايي به حادثه نگريسته شود، و اين جريان، دين و عاشورا را از عرصه زندگي بشري دور ميسازد. به نظر ميرسد نگارنده در رسيدن به هدف خود كه آشناسازي خوانندگان با نظريات مختلف انديشمندان درباره عاشورا است موفق بوده است. وي با عنايت به آثار مختلفي كه در اين زمينه نگاشته شده است و با روش تحليلي استنباطي كه بكار برده است نظريات مختلف را مورد بررسي موشكافانه قرار داده و در موارد مورد نياز به نقد نظريات انديشمندان پرداخته است. كتاب مورد بحث از آن جهات كه حاوي رويكردهاي متعدد در مورد حادثه عاشورا ميباشد جوابگوي نيازهاي علمي، معنوي و روحي همه اقشار جامعه ميباشد. نظرات شما عزیزان: برچسبها: عاشورا نینوا فلسفه, [ پنج شنبه 2 آذر 1391
] [ 14:36 ] [ رضا ] |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |